آروین گلمآروین گلم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

به دنیا آمدی تا دنیای من شوی...

یک جمعه به یاد موندنی

سلام آروین مامان، نفس من، زندگیه من. پسر گلم دیروز از صبح رفتیم بوژان. هوا خیلی خوب بود و حسابی بهت خوش گذشت و تا تونستی خاک بازی کردی. منم چون دیدم خوشحالی، کاری به کارت نداشتم عصر که بر می گشتیم روی صندلی عقب خوابت برد یا بهتره بگم بیهوش شدی از بس شیطنت کردی و با بهار جون بازی کرده بودی. اینا هم عکسای دیروزه نفسم:   در این عکس کاملاً مشخصه بابایی باهات چه بازی هایی می کنه : آروینم، وقتی من رو با تموم وجود می بوسی وجودم با بوسه تو دلبندم، گرم گرم می شه. من عاشق بوسیدنای عمیقت هستم نفسم. قبل از این عکس که برات می ذارم چنان منو بوسیدی که روسریم&...
21 شهريور 1394

قایم باشک بازی قندعسل

سلام پسر با نمک و شیرین زبون مامان که هر روز با کارهات ما رو کلی می خندونی. دیشب این قدر باعث خنده من و بابایی شدی که نگو. فضای شاد خونمون به خاطر وجود گلی چون تو هست نازنینم. دیشب با کمک بابایی قایم می شدی و من مثلاً دنبالت می گشتم و وقتی پیدات می کردم کلی ذوق زده می شدم. حالا کجا قایم می شدی؟ بغل بابایی با کمک یک متکا که مثلاً دیده نمی شدی و من همه جا رو می گشتم ولی نبودی که نبودی وقتی پیدات می کردم کلی ذوق می کردی. بابایی به من می گفت این جا رو بگرد اون جا رو بگرد، ببین نیست!!!! یه دفعه تو که مثلاً قایم شدی بلند گفتی: جای کامپیوترم نگا کن. ما رو می گی... از خنده مرده بودیم. آخه نفسم من نمی دونم این معنی با...
18 شهريور 1394

28 ماه در کنار نفسم

سلام قند عسلم، عشقم، جیگرم پسر گلم این روزا با حرفا و کارات ما رو حسابی متعجب می کنی. دو روز قبل داشتم لباسم رو اتو می کردم بهم گفتی: مامان متکا می خوای؟ گفتم: نه مرسی. دیدم رفتی متکا آوردی و می گی: بذارم پشتت خسته نشی. (دقیقاً  جمله ای که گفتی). چه قدر بزرگ و فهمیده شدی عشق من. افتخار می کنم پسر فهمیده ای چون تو دارم. آروینم، سوره توحید رو به طور کامل یاد گرفتی. اون روز می خواستم صدات رو ضبط کنم ولی نذاشتی حالا اگه تونستم با ترفند صدات رو ضبط می کنم حتماً اینجا برات می ذارم. دیروز دیدم برس رو برداشتی و به موهات کشیدی و گفتی: I comb my hair خیلی خوشحال شدم و احساس کردم برای آموزش زبانت راه درست رو ان...
11 شهريور 1394
1